˜”*°•.˜”*°• دهکده عشق •°*”˜.•°*”˜

به یــاد داشته باشـ ...

هــر وقتـ دلتنگـ شــدی به آسمـــان نگاه کـن ...

کســی هستـ که عـاشقــانه تــو را می نگــرد و منتظــر تــوستـ ...

اشکـــ های تــو را پــاک می کنــد و دستــ هایتـ را صمیمــانه می فشــارد ...

تــــو را دوستـ دارد ، فقط به خـاطــر خـودتـــ ...

بـه یــاد داشته باشـ ...

هــر وقتـ دلتنگـ شــدی به آسمـــان نگاه کـن ...

و اگـر بـاور داشته بـاشیـ ، میبینــی ستـــاره ها هــم با تـــو حرف می زننــد ...

بــاور کـن که بـا او هــرگــز تنهـــا نیستـی ...

فقط کــافیستـ ...

عـآشقــانهـ بهـ آسمــــــــان نگــاهـ کنیـ

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم ،

سکوت را فراموش میکردی و تمامی ذرات وجودت

عشق را فریاد می کرد...

چشمهایم را می شستی

و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی...

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم،

نگاهت را تا ابد بر من می دوختی ،

تا من بر سکوت نگاه تو رازهای یک عشق زمینی را

با خود به عرش خداوند ببرم...

وقتـ ــی حـــس میـ ــکنم

جایــے در ایــטּ ڪُره ے خآڪے

تــو نَفـس میڪشـے و مَـטּ

از هــَماטּ نَفـس هایـَت

نَفَـس میڪشَم

آرام مــی شَوَم

تـو بــآشـــــ

هـوایـَتــــ ! بـویـَتــــــ

بَـراے زنده مانَـدَنَـمــــــ ڪافـــے ست ..

نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند


که هر رهگذری را شبیـﮧ تو می بینم !!


نمی دانم غریبـﮧ ها ” تـــــــــــــــ ــــو ” شده اند


یا تو ” غریبـــــــــ ـــــــــــــــــﮧ ” ؟؟!!

آنقدر مهـــربآنےِ

ڪہ توپهآےِ ڪوچک بآزےِ 

گل هآےِ ڪآغذیـטּ گلدآטּ هآ

تصویرهآے صآمت دیوآر

و اجتمآع شیشہ هآے فنجـــآטּ هآ

حتےِ از دورےِ  تـ♥ــو  رنج مےِ برند

و مـטּ چگونہ بےِ  تـ♥ــو  نگیرد دلـــم

اینجآ ڪہ سآعت،آینہ و هوا بہ تـ♥ــو  دلبستہ اند

و انعڪآس لَهجہ ےِ شیرینَت

هـــر لحظــہ زیر سقف شیفتگےِ هآیم مےِ پیچد ...